۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. هشتاد و دومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «ضرورت یاد پروردگار هر صبح و شام» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵اعراف ﴾
و پروردگارت را هر صبح و شام در دل به شوق و زاری (بر وصال) و خوف و تشویش (از فراق) یاد کن بیانکه آشکار آواز بر آوری (و خودنمایی کنی) و در شمار غافلان نیز مباش.
شِکوه شیرینی است از شاهد یکتای عالم که چرا مرا فراموش کردهای، مرا یاد کن و شور عشق مرا در دل زنده گردان، هر صبح و شام بیغوغای خودنمایی. آن شیرین که با خسرو و عتاب کرد که چرا یادم نکردی، آن منم و هر معشوقی را که چنین شِکوهای است که چرا از من یاد نمیکنی آن منم، اگر بندگان من نیز شکوه کنند که چرا از ما یاد نمیکنی آن نیز شِکوه من است.
کدامین ساعت از من یاد کردی
کدامین روزم از خود شاد کردی
کدامین جامه بر یادم دریدی
کدامین خواری از بهرم کشیدی
کدامین پیک را دادی سلامی
کدامین شب فرستادی پیامی
تو ساغر میزدی با دوستان شاد
قلم شاپور میزد تیشه فرهاد (نظامی، خسرو و شیرین)
از این آیه برمیآید که اصل ذکر همان است که در دل مؤمن میگذرد و ضرورتی ندارد که بر زبان و به صدای بلند ظاهر شود. ذکر حضور معنی الهیت در ذاکره یا در دل آدمی است.
جان عاشق همان جانان اوست و آن دم که از معشوق غافل شود جانی و حیاتی نخواهد داشت وحقیقت معنی کفر همان غفلت از یاد معشوق است و نشان عاشق آن باشد که در هیچ حالی حتی در خواب از یاد معشوق غافل نیست.
دلی کاو غافل از حق یک زمان است
در آن دم کافر است اما نهان است
اگر آن غافلی پیوسته بودی
درِ اسلام بر وی بسته بودی جامی
چشمِ مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود گرش خواب میسّر میشد سعدی
از خیال تو به هر سو که نظر میکردم
پیش چشم در و دیوار مصوّر میشد (سعدی)
در بیت اخیر کلمه خیال به همان معنی ذکر است زیرا وقتی خیال معشوق یعنی تصویر چهره او در چشم عاشق خانه نشین میشود به هر کجا نظر میکند همان معشوق را میبیند:
چون خیال تو در آید به دلم رقصکنان
چه خیالات دگر مست درآید ز میان دیوان شمس
هاتف اصفهانی گویی همین نصیحت بزرگ را با به کار گرفتن کلمات قرآنی به فارسی عرضه کرده است.
یار گو بالغدو و الاصال
یار جو بالعشیّ و الابکار (ترجیع بند)
اگر آدمی بخسبد و در آن خفتن در رؤیای معشوق باشد بهتر از آن است که بیدار باشد و در غفلت به سر برد.
سحر کرشمه چشمت به خواب میدیدم
زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست (حافظ)
در حدیث از پیامبر اکرم(ص) آمده است که فرمود: من اگر به خواب روم این چشم من است که در خواب است اما قلب من به یاد محبوبم بیدار است.
مولانا متن حدیث را در شعر آورده است:
گفت پیغمبر که عینای تنام
لا ینام قلبی عن رب الانام (مثنوی)