در تمثیل آوردن خداوند برای انسان و آزمون الهی
کد خبر: 4123419
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۵
در صحبت قرآن /54

در تمثیل آوردن خداوند برای انسان و آزمون الهی

اهل معرفت حقیقت تمثیل را درمی‌یابند و از آن بهره می‌گیرند و به مثالی گمراه نمی‌شوند اما مثال به مقتضای ذات خود که گفته‌اند «یُقربُ مِن جهة و یُبَعّدُ مِن جهة» عده‌ای را از حقیقت دور می‌کند و دستاویزی برای آنان می‌سازد که به دنبال هواهای خود روند و گمراه شوند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی ‎ از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. پنجاه و چهارمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در تمثیل آوردن خداوند برای انسان و آزمون الهی» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ (سوره بقره 26)

خدای را باکی نیست که بر شما از پشه‌ای ناچیز یا کمتر از آن مثالی آورد و آنها که ایمان آورده‌اند دانند که آن مثل سخن حقی است که پروردگارشان اما آنان که عناد کنند و کفر ورزند گویند: خدا را از این مثل چه مقصود است؟ آری، این مثلی است که خدا برخی را بدان گمراه و برخی دیگر را هدایت می‌کند، و گمراه نمی‌کند بدان مگر گناهکاران را(26).


از تمثیلات روشن قرآنی است که لطایف بسیاری در آن مندرج است. یکی آنکه خداوند را در آوردن امثال و عرضه حقایق شرم و خجلتی نیست چنانکه طبیعت نیز با کمال اقتدار و بی‌هیچ پرده پوشی و شرمگینی هزاران هزار پدیده را عرضه می‌کند و چنان گستاخ و بی‌هراس و بی‌خیال آن را به نمایش می‌گذارد که گویی چیزی برتر از آن نیست و این بدان علت است که تمامی حقیقت زیباست و کسی در عرضه زیبایی نگرانی و شرم و اضطراب ندارد و هنرمندان در منتهای کمال هنر خویش در پی آنند که آن بی‌خیالی و گستاخی طبیعت را در هنر خود نشان دهند و یکی از نشانه‌های هنرمند برتر همین است که بی‌هراس و تردید عناصر هنرش را در کنار هم می‌گذارد و هیچ آثار خجلت و اضطراب و پنهان کاری در اثرش به چشم نمی‌خورد.

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم (حافظ)

کلام قرآنی نیز با همین اقتدار و استحکام عرضه شده است و از جمله آوردن مثال پشه با آنکه موجودی ضعیف و ناچیز به نظر می‌‌رسد، هیچ مایه نگرانی نیست، بلکه خداوند ممکن است از چیزی مافوق آن یعنی حتی کوچک‌تر و به ظاهر ناچیز مَثَل آورد اما هیچ لطمه‌ای به فصاحت و استحکام کلام وارد نمی‌آید و این بدان خاطر است که نزد خداوند که از اسرار و حقایق آفرینش باخبر است فرقی میان پشه و پیل نیست و شکوه و عظمت پشه و نقش آن در عالم هستی بر خداوند هستی آشکار است. به قول شیخ محمود شبستری:

وجود پشه دارد حکمت ای خام
نباشد در وجود تیر و بهرام (گلشن راز)

نکته‌ای دیگر این است که اهل معرفت حقیقت تمثیل را درمی‌یابند و از آن بهره می‌گیرند و به مثالی گمراه نمی‌شوند اما مثال به مقتضای ذات خود که گفته‌اند «یُقربُ مِن جهة و یُبَعّدُ مِن جهة» عده‌ای را از حقیقت دور می‌کند و دستاویزی برای آنان می‌سازد که به دنبال هواهای خود روند و گمراه شوند. اما در این آیه صاف و روشن آمده است که تنها انسان‌های فاسق (یعنی همه کسانی که هواها و منافع خود را بر حقیقت مقدم می‌دارند) از این مثال‌ها و تمثیل‌ها گمراه می‌شوند.

به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست
هزاران آدم اندر وی هویداست
به اعضا پشه‌ای هم چند پیل است
در اسما قطره‌ای مانند نیل است
درون حبّه‌ای صد خرمن آمد
جهانی در دل یک ارزن آمد
به پرّ پشه‌ای در جای جانی
درون نقطه چشم آسمانی
بدان خُردی که آمد حبّه دل
خداوند دو عالم راست منزل (گلشن راز)

اشارات شیخ محمود این است که در این عالم نمی‌توان با کمیّت‌ها به اهمیت چیزها پی برد که فی‌المثل چون کوه عظیم و بلند است، مقامی بلند دارد و چون پشه حشره‌ای ضعیف است مورد اعتنا نیست؛ بلکه به کیفیت باید نظر کرد آن وقت خواهیم دید که یک پشه ظاهرا ناچیز به قدر یک پیل دارای اعضا و جوارح است و حکمت‌های دیگر در او هست که در فیل نیست: یکی آنکه دو بال پرنیانی دارد که مهارت‌های پروازی آن نفس در سینه خلبانان جهان حبس می‌کند و دیگر آنکه پشه نیش ظریفی و لطیفی دارد که در بدن فرو می‌کند و آدمی را هیچ دردی نمی‌آید و این کار هنوز سرلوحه‌ای است که فن‌آوری جدید در پزشکی در پی رسیدن به آن است. پشه یکی از کتاب‌های بدیع از کتابخانه خداست که باید خواند و آموخت و آن کتاب هیچگاه به پایان نمی‌رسد و همه دانشمندان جهان در تحقیق علمی حریف پشه‌ای نخواهند شد.

اگر با تو یک پشه کین آورد
ز تختت به روی زمین آورد (فردوسی)

منکران گویند که خدا را از این مثل چه مقصود است؟ خداوند می‌فرماید این مثلی است که محک است خوبان و بدان را که خوبان بدان هدایت می‌یابند و بدان و فاسقان بدان رسوا می‌شوند که چون ایمانی ندارند پیوسته به دنبال بهانه‌ای می‌گردند تا کلام الهی را تضعیف کنند و سخیف شمارند.

در اشعار امرسن حکایت کوتاهی آمده است بدین مضمون که: روزی کوه با دیده حقارت به موش نگریست که تو دیگر کیستی بدین کوچکی و بیقدری؟ موش پاسخ داد که اگر من مانند تو بزرگ نیستم تو نیز مانند من کوچک نیستی زیرا کوچکی نیز امتیازاتی دارد که شیء بزرگ آن را فاقد است علاوه بر آنکه کوچکی و بزرگی امر نسبی است. هر کوچکی بزرگ است در مقیاسی دیگر و هر بزرگی کوچک است با معیاری دیگر چنانکه پشه در مقابل حیوانات ذره بینی اژدهای عظیمی است و خورشید با همه عظمت در پیش خورشید‌های عظیم‌تر ذره‌ای بیش محسوب نمی‌شود.

در محفلی که خورشید اندر شمار ذره است
خود را بزرگ دیدن، شرط ادب نباشد (منتسب به حافظ)

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha